
«برادر زندگی زیباست»
آخرین نوشته ناظیم حیکمت است، که به اعتبار نویسندهاش انتظار داشتم رمان جذاب و
لذتبخشی باشد، که نبود. طبق عادت، همیشه در چنین موقعیتهایی متهم ردیف اول را
مترجم معرفی میکنم، که شاید نتوانسته زیباییهای ادبی نوشته را از زبان اصلی
نوشته خوب منتقل کند. «ایرج نوبخت» مترجم کتاب را نمیشناسم و اولینبار بود که
ترجمهای از این بزرگوار میخواندم؛ ولیکن در آینده تصمیم دارم به هیچ کتابی که
اسم ایشان به عنوان مترجم پایش خورده باشد نزدیک نشوم! کسی که «کجدار و مریز» را
«کجدار و مریض» نوشته باشد و به فکرش خطور نکند که چه ربطی بین کج دار وَ مریض میتواند
وجود داشته باشد مترجم قابل اعتمادی نیست! یکی از عواملی که کتابهای داستانی را
جذاب و محبوب میکند گیرایی آن – علیالخصوص در
شروع – است که این رمان، یا بهتر بگویم این
ترجمه فاقد آن بود. رمان از ابتدا آشفته و درهمریخته بود و هرچقدر هم با دقت میخواندی
تا صفحات صدوچند نمیفهمیدی که سروتهاش کجاست. چیزی که میگویم آن حس تعلیق دوستداشتنی
نیست که خواننده را درگیر داستان میکند. فقط میتوانم از «بههم ریخته و سردرگم»
برای توصیفش استفاده کنم. برای همین هم تصمیم گرفتم از این به بعد به شعرهای حیکمت
اکتفا کنم و مطالعه معدود آثار داستانی این نویسنده را بگذارم برای روزی که موفق
شدم به زبان استانبولی مسلط شوم. تا بعد از خواندن آثار «اورهان پاموک» برگردم و
این رمان و رمان «خون سخن نمیگوید» ناظیم حیکمت را به زبان اصلی دوباره بخوانم،
شاید نظرم عوض شد.
پن: برادر زندگی زیباست را نشر دنیای نو با
ترجمه ایرج نوبخت منتشر کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر