
«دلخوش نباش مرگ...
خودش حوصله نداشت نفس
بکشد.» - از همین مجموعه
خدا ببخشد که اینبار
بر مسند نقد نشستهام، تا دربارهی ِ شعرهای شاعری دیگر بنویسم! این نوشته نه نقد
علمی و ادبی، که یادداشتی بر مجموعهی ِ جدید دوستی شاعر است. پیشتر مجموعههای «نثر
خیس» و «اشک در لیوان موهیتو» از علیرضا قاسمیان خمسه را خوانده بودم. اینبار
آخرین مجموعه علیرضا را با عنوان «چند شاخه مریم ِ گندیده» خواندم، و این مجموعه
چنان برایم لذتبخش بود که جسارت کردم و تصمیم گرفتم چند خطی برایش بنویسم. «چند
شاخه مریم ِ گندیده» نسبت به دو مجموعه قبلی، بهنظر من پختهتر و کاملتر بود و
تصویرهایی که شاعر با کلماتش ساخته، خیلی شفافتر، ملموستر و خواندنیتر بود. اگر
یکروز، سالها بعد بخواهم یادداشتی درباره دنیای ِ شعری ِ علیرضا قاسمیان خمسه بنویسم، میبایست از این
مجموعه بهعنوان نقطه شکست و جهشگاهی بر شاعرانگی ِ علیرضا یاد کنم. عاشقانههای علیرضا را دوست داشته و
دارم. سادگی و زبان خودمانی شعرهایش باعث میشود که خواننده با تکتک قطعهها
احساس نزدیکی و همدلی بکند. شاعر بهدنبال پیچیدهگی و سنگین نوشتن نیست؛ و با
کوتاهترین جملات و سادهترین کلمات و عبارات تصویری دلنشین از اتفاقهای پیرامونش
میسازد. علیرضا در یادداشتی که
در صفحه شخصیاش در فیسبوک پیرامون انتشار اینترنتی این کتاب نوشته، تاکید کرده
است که تا مدتی شعر جدیدی منتشر نخواهد کرد، و این موضوع بهزعم بنده نوید شعرهای
عمیقتر و پختهتری را در آینده میدهد.
«پاییز
است
باران میبارد
و من در قطاری نشستهام
که شهر ِ تو اینبار
مبدا آن است.
چطور
گریه نکنم؟» - از همین
مجموعه
پن: مجموعه «چند شاخه
مریم گندیده» شامل 38 شعر کوتاه است، که بهصورت اینترنتی منتشر شده است. توضیحات
تکمیلی خود شاعر و بحث پیرامون مجموعه را میتوانید از اینجا + دنبال کنید. برای
دانلود این مجموعه نیز میتوانید از این لینک استفاده کنید. +
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر