قول داده بودی میایی لیلا... دیر کردی. میگویند مُردهای. بیمن؟ مگر قرار نبود با هم بمانیم وُ با هم بخندیم وُ با هم بمیریم؟ قول داده بودی میایی لیلا...
حالا تو مُردهای و من، دو بار خواهم مُرد؛ روزی که بر مزار ِ اندوهگینات زانو خواهم زد، وٙ روزی که دیگر بیتو بودن را طاقت نخواهم آورد وُ ...
خداحافظ لیلا...
• رحمان نقیزاده
پن: اندوه است که از کابل پا میگیرد و تا قلب ایران پیش میآید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر