
• اولین نکتهای که با خواندن این کتاب جلبتوجه
میکرد و توی ذوق میزد، مسئله اشتباهات املایی و نگارشی فوقالعاده زیاد بود.
بعضی از سادهترین اصول نگارشی که شاید با خواندن فارسی دوم راهنمایی میشود یاد
گرفت، در این ترجمه رعایت نشده بود. مخصوصا استفاده ناصحیح از « ِ» و «ه» هیچ جای
بخششی برای مترجم یا ویراستار باقی نمیگذارد! البته چاپ اول کتاب بود و هنوز جای
امیدواری باقیست که در چاپهای بعدی بازنگری بهتری صورت بگیرد. ترجمه هم چنگی به
دل نمیزد. البته من اصل کتاب را نخواندهام و نمیدانم این ضعفها در محتوای
داستان، از نسخه اصلیست یا ترجمهی ِ ضعیف باعث این مسئله شده است. مثلا هیچ مرز
مشخصی بین زبان محاوره و زبان نوشتاری وجود ندارد و خواننده خودش باید بفهمد!
سوالی که برایم مطرح بود این است که چرا رمانی از نویسندهی ِ برندهی ِ نوبل
ادبیات اینقدر ضعیف ترجمه و ویراستاری شده است؟ با این همه، باز این اشتباهات و
مسائل باعث نمیشوند که «خانه خاموش» رمانی خواندنی و دلچسب نباشد.
• نکته جالبی که در این کتاب دیده میشود،
روش متفاوت روایت داستان است؛ هر فصل را یکی از شخصیتها از دید خودش تعریف میکند.
این روایتها، داستان ِ دردهایی است که هر فرد در زندگی دارد؛ هر راوی چیزهایی
برای پنهان کردن از بقیه دارد. پاموک با این شیوهی ِ روایی، بهجای آنکه کل
داستان را از دید یکنفر ببیند و بیان کند، مجموعهای از انسانهای متفاوت را وارد
قضیه کرده است. روایت کنندگان ِ هر فصل، نظرات واقعیشان را نسبت به بقیه بیپرده
بیان میکنند؛ مثلا حسن پدرش را «بلیط فروش ِ چلاق» و عمویش را «کوتوله» خطاب میکند.
هر راوی از فرصتی که نویسنده در اختیارش قرار داده استفاده میکند و آمال و
آرزوهای نهاناش را با خواننده درمیان میگذارد.
• اکثر انسانها به آن چیزی که دارند
قانع نیستند، و حسرت ِ داشتههای دیگران را میخورند. این مسئله در رابطهی ِ حسن
و متین بیشتر مشهود است، که حسن، متین را نمونه یک انسان ثروتمند و بیدرد تصور
میکند و متین، خودش حسرت دوستان ثروتمندش را میخورد.
• همهی
راویها، جز فاطمه، مرد هستند. این موضوع از این جهت مهم بود که شخصیت
«نیلگون» تا آخر داستان، راوی نمیشود و درونیات و افکار و چراهای زندگیاش راز
باقی میمانند. علیالخصوص رابطهاش با حسن، و دلیل ِ حرف نزدن و پاسخ ندادناش به ابراز عشق حسن، هیچوقت
مشخص نمیشود.
• فصلهایی که مادربزرگ (فاطمه) راوی میشود،
این نکته را برجسته میکند که: «رازهایی هست که آدمی حتی از مرورشان در ذهن خودش
هم واهمه دارد».
• در یکی از فصلها، فاروق، از دوست نوجوانیاش
به نام ِ «اورهان» نام میبرد که نویسنده شده است! و باز جایی دیگر، نقل قولهایی از
آثار اورهان میکند!
• مورد ِ آخر وسواس شخصی خودم است! همیشه اسم
اورهان را دوست داشتم و املای صحیح ِ فارسی آن را «اورهان» میدانستم. ولی مترجم روی
جلد از «اُرهان» استفاده کرده است؛ هرچند داخل متن کتاب، باز «اورهان» نوشته شده است.
حتی مترجم محترم ِ کتاب «استانبول» همین نویسنده، روی ِ جلد «اورحان» نوشته تا
وسواسم را منفجر کند!
• «خانه خاموش» را انتشارات نگاه، با ترجمه
خانم مرضیه خسروی منتشر کرده است.
نشر نگاه نو، ترجمه ایرج نوبخت
پاسخ دادنحذفتمام این اشکالاتی که گفتین رو داره... نمی دونم اگر کتاب همین طور هم نوشته شده باشه، یه ویراستار خوب می تونه با چند تا از علائم نگارشی مشکل رو حل کنه...
این چاپ حتی خیلی از جاها آخر جمله ها نقطه هم نذاشتن...