
هرچهقدر که از موری ِ
«سهشنبهها با موری» دور بودم { http://goo.gl/Q1MBUl}، به کافکا و صادق هدایت احساس نزدیکی میکنم؛ و چه اتفاقی بهتر از
این که کتاب یکی از آنها را، آن یکی ترجمه کرده باشد و بخوانی! «گروه محکومین» را
بار دومیست که تهیه میکنم. بار اول، سال هشتاد وُ هفت در همدان بود، که دزد به
اتاق خوابگاهمان زد و چون پولی از کمد من پیدا نکرده بود، چند کتابی که از کافکا
و هدایت خریده بودم را به تاراج برد!
«بههرکس پناه میبریم،
از ما میپرسد: شما هستید؟، و به راهِ خودش میرود. پس لغزشی از ما سر زده که نمیدانیم
و یا بهطرز مبهمی از آن آگاهیم؛ این گناه، وجود ماست». - پیامِ کافکا / صادق
هدایت
میخواستم در مورد این داستانِ
کافکا، چیزی بنویسم اما خواندنِ «پیام کافکا»یِ صادق هدایت بهمن فهماند که چیزی
بیشتر از آنکه هدایت در مورد کافکا نوشته است، را نمیتوانم بنویسم. پیام کافکا،
در ابتدای همین کتاب منتشر شده و هدایت در آن به واکاوای شخصیت و نقد وُ بررسی گروه
محکومین و سایر آثار کافکا پرداخته است. هدایت، علاوه بر کاراکتر نویسندگی خودش،
بهعنوان یک مترجم و منتقد، پلیست که ما را تا دنیای کافکا همراهی میکند. پس بی
آنکه زیادهگویی کنم، تنها چند نقلقول از پیام ِ کافکا مینویسم:
«دنیا را نه آنچنانکه هست؛ بلکه آنچنانکه با منافعشان
جور درمیآید میخواهند به مردم بشناسانند و ادبیاتی در مدح ِ گندکاریهای خود میخواهند
که سیاه را سفید و دروغ را راست و دزدی را درستکاری وانمود بکنند؛ ولیکن حسابِ
کافکا با آنها جداست».
«ادبیات برای کافکا
تفنن نبوده؛ او کاملا به ماموریت و ارزش و اهمیت کار خودش هوشیار است. عبارتپردازی
و جملهسازی و هنرنمایی در نوشتههایاش دیده نمیشود. او کسی است که زبان ساده و
سبک خود را پیدا کرده است. حتی میل و شهوت خودستایی هم ندارد:
از آنچه مربوط به
ادبیات نمیشود بیزارم. از گفتگو (ولو راجع به مسائل ادبی باشد)، خسته میشوم. از
دید و بازدید بهطرز مرگباری گریزانم. رویهمرفته گفتگو از آنچه من به اهمیت و
جدی بودن و حقیقتاش میاندیشم، محرومام میکند».
«گروه محکومین» را انتشارات گهبد، با ترجمه صادق هدایت منتشر کرده است.
چه خوب که کتاب به تاراج ببره... دزدی خوبیست...
پاسخ دادنحذفخوندنش اندازه خوندن مسخ کافکا با ترجمه هدایت حتما لذت داشته
امیدوارم خونده باشه
حذف