«اگر حرفم را باور نمیکنی، سری به نزدیکترین دیوانهخانه بزن و به حرفشان گوش بده، همه چیزکی فهمیدهاند و حالا میخواهند بیانش کنند...»
- از متن کتاب
برای شناخت این رمان، چند نکته از مقدمه مترجم را بخوانیم: «اثر پیش رو آخرین نوشته آندرییف است - رمان یادداشتهای شیطان، دریافت اوست از ابرانسان نیچه - آندرییف یادداشتهای شیطان را در بهار 1918 آغاز کرد، اما هرگز نتوانست آنرا به اتمام برساند؛ چراکه در 12 سپتامبر 1919 درگذشت - یادداشتهای شیطان، اعتراض شدیداللحنی است بر ضد بنیان و ارزشهای جامعه بورژوا که در قلب و ذاتش نیروی خصمانۀ بشری نهفته است - این آخرین اثر و رمان ناتمام لیانید آندرییف، بهنوعی کتابی است که در آن کل آثار نویسنده جمعبندی میشود و به نتیجه میرسد؛ اثری پیامبرگونه و نبوغآسا که به ما این امکان را میدهد، دورنمای دهشتناک بشر را ببینیم و معنا کنیم - ماکسیم گورکی گفته است: مشاهدۀ روح انسان و پیشبینی آن در این اثر حیرتانگیز است.»
داستان رمان، حکایت شیطانیست که در قالب میلیاردر امریکایی، گرنی واندرهود، به زمین آمده تا بازی کند! «حوصلهام توی جهنم سر رفت و آمدم زمین تا بازی راه بیندازم، دروغ بگویم و حقه سوار کنم.» غافل از اینکه زمین پُر از انسانهاییست که کلاه سر شیطان میگذارند! شیطان عاشق میشود و اینچنین بازی را به بشریت میبازد...
یادداشتهای شیطان، نوشتۀ لیانید آندرییِف، رمان فوقالعادهای است؛ آنقدر که حسرت میخوری از اینکه چرا عمر نویسنده قد نداده تا پایان داستان را روایت کند. ولی تا همینجا هم که نوشته شده، خیلی جذاب و گیراست و هرکسی که به ادبیات علاقه دارد، باید این کتاب ِ ناتمام را بخواند. این کتاب را انتشارات علمی و فرهنگی، با ترجمۀ حمیدرضا آتشبرآب منتشر کرده است.
پن: پیشتر چند تکه از کتاب را همینجا نوشتهام: [https://goo.gl/FC2ZO9]