پس، هر کسی سنگی میانداختند. شبلی موافقت را گِلی انداخت. حسینِ منصور آهی کشید. گفتند: «از این همه سنگ، هیچ آه نکردی. از گِلی آه کردن چه معنی است؟» گفت: «از آنکه آنها نمیدانند، معذورند. از او سختم میآید که او میداند که نمیباید انداخت.»
تذکرهالاولیا - فریدالدین عطار نیشابوری - ذکر حسین منصور حلاج
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر