آفتابا چه خبر؟
اینهمه راه آمدهای
که به این خاکِ غریبی برسی؟
ارغوانم را دیدی سرِ راه؟
مثل من پیر شدهست؟
چه به او گفتی؟ او با تو چه گفت؟
نه، چرا میپرسم
ارغوان خاموش است
دیرگاهیست که او خاموش است
آشنایان زبانش رفتهند
ارغوان ویران است
هردومان ویرانیم.
هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)
پن: پیشتر شعر اصلی ارغوان را دکلمه کرده بودم؛ بشنوید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر