کتاب هنر عشق ورزیدن اثریست از اریک فروم که با ترجمه
سعدالله علیزاده و بههمت نشر گلشائی در ایران منتشر شده است. البته نسخهای که من
دارم قدیمی است و پر از غلطهای نگارشی و تایپی! گویا نشر مروارید ترجمه جدیدی از
این کتاب منتشر کرده است. اگر قصد خرید کتاب را داشتید، نسخه انتشارات مروارید را
تهیه کنید.
آیا عشق ورزیدن هنر است؟
«آیا عشق ورزیدن هنر محسوب میشود؟ اگر قبول کنیم که چنین
است، درنتیجه حصول به آن احتیاج به دانش و کوشش دارد. و یا اینکه عشق احساس
مطبوعی است که تجربه آن فقط به اقبال آدمی بستگی دارد و تنها آنکس که خوشاقبال
است عاشق میشود؟ اساس این کتاب کوچک بر قضیه نخست استوار است، حال آنکه بیتردید
امروزه بیشتر مردم به قضیه دوم اعتقاد دارند.»
اریک فروم کتاب هنر عشق ورزیدن را با این جملات آغاز کرده
است. او در ادامه پرسش «مراحل لازم برای آموختن هر هنر چیست؟» را مطرح میکند.
«در وهله اول مشکل اکثر مردم این است که پیش از آنکه خود
استعداد عشق ورزیدن داشته باشند و دیگران را دوست بدارند؛ از دیگران توقع دارند
دوستشان داشته باشند.»
این کتاب را باید در سکوت و با تمرکز کامل بخوانید. نویسنده
در فصلهای مختلف کتاب، مفاهیمی همچون عشق، ایثار، توجه، احساس مسئولیت، عشق پدر
و مادر و فرزند، عشق برادرانه و... را مطرح کرده است. البته زمان نگارش کتاب را هم
باید مدنظر قرار داد؛ چراکه به این واسطه، مفاهیم سنتی و منسوخی مانند انحراف
دانستن همجنسگرایی در آن بهعنوان حقایق علمی مطرح شدهاند.
«بشریت بدون عشق نمیتوانست حتی یک روز هم به حیات خود
ادامه دهد.»
«عشق نیروی فعال انسان است؛ نیرویی که دیوار بین انسانها
را میشکند؛ نیرویی است که او را به دیگران پیوند میدهد. عشق انسان را بر احساس
انزوا و جدایی چیره میسازد؛ با اینحال به او امکان میدهد که خودش باشد و کلیت
شخصیت خود را حفظ کند. در عشق تضادی وجود دارد؛ به این ترتیب که عاشق و معشوق یکی
میشوند، ولی در عین حال دو نفر باقی میمانند.»
و در نهایت میرسیم به فصل چهارم و پایانی کتاب هنر عشقورزیدن؛
که به مسئله تمرین عشق اختصاص دارد. آنچه در ادامه خواهید خواند، جملاتی است از
این فصل کتاب.
آیا ممکن است هنری را در عمل بیاموزیم، بیآنکه در آن
تمرین داشته باشیم؟
تمرین هر هنر، خواه هنر نجاری باشد یا پزشکی یا هنر عشق
ورزیدن، نیاز به یک سلسسله مقدمات عمومی دارد. قبل از هر چیز تمرین هر هنر مستلزم
انضباط است. اگر کاری را با انضباط انجام ندهیم، هرگز در آن چیزی نمیشویم. اگر
فقط در مواقعی که حوصلهاش را داریم کاری را انجام دهیم، شاید تفریح و سرگرمی خوبی
باشد، اما هرگز بدین طریق در آن هنر ورزیده نمیشویم.
چون وجود عشق واقعی وابسته به فقدان نسبی خودفریفتگی است؛
پس عشق به تکامل فروتنی و واقعبینی و خرد نیاز دارد. باید زندگی خود را سراسر وقف
این هدف کرد. فروتنی و واقعبینی نیز مانند عشق جداییناپذیر و غیر قابل تقسیماند.
اگر من نتوانم نسبت به بیگانگان واقعبین باشم، ممکن نیست بتوانم نسبت به خانواده
خود حقیقتا واقعبین باشم و بالعکس. اگر درصدد این هستم که هنر عشق ورزیدن را بیاموزم،
باید تلاش کنم تا در هر موقعیتی واقعبین باشم و نسبت به موقعیتهایی که واقعبین
نیستم، حساسیت پیدا کنم.
امیدوارم از مطالعه کتاب هنر عشق ورزیدن اثر اریک فروم لذت
ببرید.
رحمان نقیزاده
«عشق تنها پاسخ رضایتبخش و عاقلانه به مسئله هستی انسان
است؛ پس هر جامعهای که بهطور نسبی از تکامل عشق جلوگیری کند، بهناچار در
درازمدت بهعلت تضاد درونی خویش همراه با ضروریات اساسی طبیعت انسان نابود خواهد
شد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر