بر رواق مدور دوران ... مینویسم و هرچه بادا باد
مرد این قصه تهمتنکش ... شرفش را به نان نخواهد داد
من مرید پیمبر دردم ... از نَهمردان امان نمیگیرم
با روان گرسنه میمیرم ... صِله از سفلگان نمیگیرم
بر رواق مدور دوران ... سر من سربهدار خواهد ماند
دیگران میروند و میآیند ... خشم من ماندگار خواهد ماند
سر من گرم سربهداریهاست ... خاک من غیرت علف دارد
سگ ِ باغِ درختمُرده من ... به بهار شما شرف دارد
از مجموعه شعر دمهای بیوادم - علیاکبر یاغیتبار - نشر نیماژ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر