سید محمدعلی موسوی جمالزاده در سال 1270 در اصفهان متولد
شد و در سال 1376 در ژنو درگذشت. او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک
واقعگرایی در ادبیات فارسی میدانند. جمالزاده اولین مجموعه داستانهای کوتاه
ایرانی را با عنوان «یکی بود یکی نبود» در سال 1300 منتشر کرد. او همچنین در سال
1965 میلادی، نامزد جایزه نوبل ادبی شد.
جمالزاده خود اذعان داشته که از داستاننویسی بهعنوان
وسیلهای برای جمعآوری و حفظ امثال و حکم استفاده کرده است.
داستان کباب غاز
این داستان بر اساس مثل «از ماست که بر ماست» نوشته شده
است. جمالزاده در این داستان، نگاهی انتقادی به قشر کارمندان اداری آن دوره دارد؛
و آنها را جماعتی بیسواد و ناآگاه تصویر میکند. همانند دیگر آثار جمالزاده، در
کباب غاز نیز با زبانی عامیانه و لحنی طنزگونه و صمیمی مواجهایم. عامیانهنویسی،
استفاده از مترادفها، ضربالمثلها، تشبیه و استعاره و اطناب و درازگویی از ویژگیهای
نثر این داستان محسوب میشوند. در این حکایت، استفاده فراوان صفت مفعولی بهجای
فعل نیز بهچشم میآید. کباب غاز، داستانی لطیفهمانند بوده و پایانی غیرمنتظره و
شگفتانگیز دارد.
جمال میرصادقی در کتاب داستاننویسان نامآور ایران، درباره
این داستان نوشته است:
«در این داستان، که بهصورت منروایتی یا تکگویی بیان شده،
با آدمی طرف هستیم که با بیانی عامیانه و طنزآمیز و گاه خندهآور و هجوکننده
ماجرای خاطرهای را نقل میکند. داستانی حادثهپردازانه، که هدف نویسنده آن بیشتر
انتقاد اجتماعی است.»
درونمایه: پرهیز از دروغگویی و دورویی؛ چرا که منجر به سرشکستگی و رسوایی میشوند.
پیرنگ: راوی بهدلیل
ارتقای شغلی در شرکت، همکارانش را بهصرف کباب غاز به خانهاش دعوت کرده است. آنها
ظرف پذیرایی کم دارند و خرافاتی بودن زن راوی مانع از اجاره ظرف میشود. در نتیجه،
مهمانها به دو دسته تقسیم میشوند. حواسپرستی و تهیه تنها یک غاز، راوی را به
دردسر میاندازد. تا اینکه سروکله جوان دیلاقی که فامیل دور راوی است، پیدا میشود.
راوی و مصطفی، آن جوان دیلاق، نقشهای میچینند تا مانع از خوردهشدن غاز توسط
مهمانان روز اول شوند؛ اما نقشهشان با شکمپرستی مصطفی بههم میریزد.
زاویه دید: اول شخص
اوج داستان: به نیش کشیدهشدن بال غاز توسط مصطفی و حمله مهمانان به آن!
فضا: خانه راوی
کشمکشها: کشمکش فیزیکی میان راوی و مصطفی در پایان داستان
شخصیتها:
شخصیت اصلی: مصطفی
شخصیتهای فرعی: راوی – همسر و همکاران او
بهنظر میرسد مصطفی در طول داستان شخصیتی پویا باشد؛ اما
درنهایت دوباره به ذات سادهلوح خود بازمیگردد و دیگر اثری از تغییر و پویایی در
آن نمایان نیست.
پایانبندی: همانگونه که اشاره شد؛ داستان، پایانی غیرمنتظره و شگفتانگیز دارد. نقشه
راوی و مصطفی شکست خورده، و مصطفی از خانه بیرون رانده میشود. راوی، که کباب غاز
را از دست داده، متوجه میشود یکدست لباس نو نیز بر تن مصطفی مانده و از دست رفته
است!
با بهترین کتابهای ادبیات داستانی آشنا شوید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر