
•
علی کرمی زندگیاش را روایت میکند. یعنی
داستانهاش بریدههایی از زندگیاش هستند که از زاویه نگاه خودش تعریف شدهاند.
هرچقدر که با زندگی و نوشتههای علی کرمی بیشتر آشنا باشید، بیشتر ارتباط برقرار
خواهید کرد، و لذت بیشتری خواهید برد. من هم بهعنوان یکی از طرفداران علی کرمی
که علاوه بر دنبال کردن وبلاگ و نوشتههای مجازیاش، افتخار دوستی هم با او دارم،
از این مجموعه لذت بردم! چقدر سختاش کردم! منظورم این بود که مینیمالها و
داستانهای علی کرمی را دوست دارم! اگر کسی هم از من بخواهد تا از داستاننویسهای
معاصر ایران، چند کتاب به او معرفی کنم، بیگمان پیالهای چای بنوش و آثار دیگر
علی کرمی جزو اولین پیشنهادهایم خواهند بود.
• داستانهای زیادی از این مجموعه را
پسندیدم؛ مثلن: آنچه در این عکس میبینی - بازی - یکی بالاخره باید مرا با خودش
ببرد - خلاصهای از یک روز بیتو - حس ششم - راحیل - او - مثل بتهوون که سمفونی 9
را نشنید - عجیبی تو - بر دیوار قهوهخانه - این دو که منم - هپروت - سودا - و...
.
• «هپروت» طولانیترین داستان این کتاب
بود. یک هپروت واقعی! روایت این داستان، با چاشنی ِ طنز نمکین شده و از خواندناش
خسته نمیشوی. بگذریم که «رحمان» بودنِ اسم یکی از نویسندگانِ داخل این داستان هم
بر جذابیتهاش برای من افزوده بود! جایی هم در داستان «راحیل» (که بسیار دوستش
داشتم) نوشته بود: «معمولی بودن خیلی غمگین است» و نوستالژی گودر برایم زنده شد.
مرسی علی!
• داستانِ «او» را که بیارتباط با این
وبلاگ نیست را با هم بخوانیم:
«شب بود که از
گرگ پرسیدم: پس چهکسی؟
در میان بدر
ماه، بر سر سهتیغِ صخرهای سیاه، پوزه بهآسمان شب برکرد و بهآهنگی از ترس و سوز
گفت: اووووووووو...
بهخاطر او
بود که گرگ شدم.»
• «پیالهای چای بنوش» مجموعه 133 داستان مینیمال
علی کرمی است که با همت نشر نون، عرضه شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر