![]() |
| House M.D S06E03 |
ــاین متن ممکن است قسمتی از داستان سریال را لو بدهد؛ پس اگر
سریال را ندیدهاید و قصد دارید ببینید، این یادداشت را نخوانید.
چطور میشود
97% از کل دیالوگهای سریالی 40 دقیقهای را بهعلت تخصصی بودن نفهمید، ولی باز
دوستش داشت؟! چطور میشود که یک سریال اینقدر جذاب باشد؟ کاراکتر دکتر هاوس چیزی
است که میخواستیم باشیم و نتوانستیم؟ از این سوالها که بگذریم، چند خطی دربارهی
سریال مینویسم که بعدها لازم نباشد زیاد فکر کنم تا نظرم یادم بیاید! فصل اول را
که تمام کردم به این فکر میکردم که با این الگوی تکراری تا چند اپیزود میتواند
جذابیتش را حفظ کند؛ که تا هشت فصل کرد! از نکات جالبتوجه سریال، شباهتهای دکتر
هاوس با شرلوکهولمز بود. بعضی اپیزودها هم، هاوس مثل هولمز برای دستیارانش نحوهی
تشخیصش را توضیح میدهد. یکی از نکاتمثبت سریال هم اضافهشدن بخش کلینیک بود، که
بُعد طنزش را تقویت کرد. مسئلهای که دائم در سریال به آن تاکید میشد و تا پایان کل
مجموعه هم ادامه داشت، «مسئله خدا» بود. روند داستان طوری بود که در چالش بین خدا
و هاوس، کفهی ترازو همیشه بهنفع هاوس سنگینی میکرد. فصل سوم مشکلی که داشت عدم
تعویض بازیگران اصلی بود که باعث یکنواخت و کسلکننده شدن سریال شده بود که با
شروع سیزن چهارم این مشکل حل شد و تا پایان سریال هم خوشبختانه ادامه داشت. بدی
سریالهای تمامشده این است که میشود از IMDB آمار تعداد حضورهای بازیگران در
اپیزودهای مختلف را درآورد و فهمید که هر بازیگر تا چه حدی حذف خواهد شد! مسئلهای
هم که در کل فصلهای سریال صادق بود، فوقالعاده بودنِ دو اپیزود پایانی هر سیزن
بود. این روند خوب بود ادامه داشت، تا شروع سیزن هشتم که بهعلت دلایل شخصی، دوستش
نداشتم! ولی ادامه روندِ فصل هشتم عالی بود و بهنظر من یکی از بهترین سیزنهای
سریال بود. از دلایل خوب بودن این سریال همین بس که کل هشت فصل آن را طی یکماه
دیدم! نکتهی آخر اینکه، ضمن عالی بودن این سریال، ولی بهنظر من بهپای بریکینگبد
نمیرسید. مثلن اگر من بریکینگبد را 10 و امتیاز گیم آو ترونز را 95 در نظر
بگیرم، به هاوس
امدی 80 تا 85 امتیاز میدهم.
تا یادم نرفته از خوبی دیالوگهای شخص
دکتر هاوس هم بگویم که در موقعیتهای مختلف، دیالوگهای فوقالعادهای داشت که معالاسف
حوصله نداشتم زیاد ترجمه کنم! خودتان بخوانید!
•
راهبه: خواهر
آگوستین بهچیزهایی باور داره که واقعی نیستن.
دکتر هاوس: من
فکر میکردم این یکی از نیازمندیهای شغلی ِ شماست!
سیزن 1 -
اپیزود 5
•
دکتر هاوس:
اگر تو با خدا حرف بزنی، مذهبی هستی؛ ولی اگر خدا با تو حرف بزنه، بیمار روانی
هستی!
سیزن 2 -
اپیزود 19
•
دکتر: این بچه
آهنربا قورت داده، ما باید درش بیاریم.
دکتر هاوس ]خطاب به بچه[ : چند سالته؟
بچه: هشت سال.
دکتر هاوس: و
چیزی که به یخچال آویزونه رُ قورت داده! داروین میگه: «بذارین بمیره!»
سیزن 3 -
اپیزود 12
•
هاوس: اگه ما
دربارهی «هیچچیز» صحبت کنیم، هیچچیز تغییر میکنه؟
بیمار: ممکنه.
هاوس: چطوری؟
بیمار: زمان.
زمان همهچیز رُ تغییر میده.
هاوس: این
چیزیه که مردم میگن. درست نیست. عمل کردن باعث تغییر میشه. هیچکارینکردن چیزها
رُ همونجوری که بودن ول میکنه.
سیزن 3 -
اپیزود 12
•
حوا: این یعنی
اینکه همهی زندگیها پیش خدا ارزشمند هستن.
هاوس: برای من
که ارزش نداره، برای تو هم که نه. اگر از روی تعداد بلایای طبیعی هم حساب کنیم،
برای خدا هم ارزش نداره.
سیزن 3 -
اپیزود 12
•
House:
Work smart, Not hard!
سیزن 3 - اپیزود
19
•
ویلسون: حق با
تو بود.
هاوس: البته
که حق با من بود؛ حالا اصلن در مورد چی داریم صحبت میکنیم؟!
سیزن 3 -
اپیزود 19
•
هاوس: «تقریبن
مردن» چیزی رُ عوض نمیکنه. «مرگ» همهچیز رُ تغییر میده.
سیزن 5 -
اپیزود 1
•
بیمار: راه
دیگهای هم برای باردار شدن وجود داره؟ (بیمار ادعا میکنه باکرهست!) مثلن نشستن
روی توالت؟
هاوس:
ابسولوتلی! اما باید یهنفر دیگه بین تو و صندلی توالت نشسته باشه!
سیزن 5 -
اپیزود 11
•
هاوس: باورت
نمیشه بدون چه چیزهایی میشه زندگی کرد.
سیزن 6 -
اپیزود 8

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر