انگار کن که
چیزی را جا گذاشتهای. بهانه بیاور. بگو که «باز برمیگردم»؛ با اینکه خودت هم
خوب میدانی که بازنخواهیگشت. بگذار وُ برو؛ بیکه پشتت را هم نگاه کنی. «حقیقت»
را مشت کن وَ بکوب توی صورتِ آینده. گریه کن که شکست خوردهای. و فرار کن؛ از آنچه
که نامش زندگیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر