بیماری وادارم کرد که بهطور جدی به مرگ فکر کنم. مدتی فکر میکردم که از یک بیماری لاعلاج رنج میبرم که زندگی مرا در عنفوان جوانی میگیرد. شبح ِ یک مرگ ِ قریبالوقوع تبدیل به یک کار ِ خیر شد. من بدون استراحت و آرامش کار کردم، زیرا میترسیدم قبل از اینکه چیزهایی را که میخواهم بگویم روی کاغذ بیاورم، بمیرم. و مگر هر اثر هنری که پایانی غمگین دارد، عالی نیست؟
و نیچه گریه کرد - اروین یالوم - مهشید میرمعزی - نشر نی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر