«کیش ارگاسم،
سودگرایی ِ آسانطلبانه در زندگی جنسی، کارآیی بهجای تنآسانی لذتبخش، تنزل عشقبازی
تا حدِ مانعی که باید در کوتاهترین زمان ممکن از آن عبور کرد تا انفجار جذبه، که
تنها هدف عشق و حیات میسر گردد. چرا لذتِ آهستگی از میان رفته است؟»
آهستگی، از آن
کتابهاست که حتمن باید خودتان بخوانید! راوی کتاب خود کوندرا است و داستان سفری
با همسرش، به یک قلعه قدیمی، که الان هتل شده است را روایت میکند. علاوه بر این
داستان اصلی، کوندرا دو روایت موازی از همان هتل، از دو عصر متفاوت، با زبان طنز
خاصی، هم مینویسد و گاه برای همسرش تعریف میکند. در این رمان، مفاهیم جدیدی
مانند آهستگی، رقاص بودن، و برگزیده بودن مطرح شده است. اگر میخواستم نقلقولهای
دوستداشتنی کتاب را بنویسم، باید همهاَش را مینوشتم! چند نقلقول را همینجا، و
چندتای دیگر را هم در پستهای جداگانه خواهم نوشت.
آهستگی، نوشتهی
میلان کوندرا را دریا نیامی ترجمه کرده و بهصورت اینترنتی منتشر شده است.
«برگزیده بودن
یک مفهوم دینی است و معنایش این است که شخص بیآنکه لیاقتی ابراز کرده باشد، بهحکمِ
قدرتی فوقطبیعی و بهخواست آزادانه یا حتی بلهوسانهی خداوند، انتخاب میشود تا
مقامی ویژه و بالاتر از دیگران بیابد. تنها چنین باوری بود که مقدسین را قادر میساخت
تاب تحمل سنگدلانهترین آزارها را داشته باشند. مفاهیم دینی در ابتذال زندگی ما،
به طنز شباهت پیدا میکنند. هرکدام از ما کم وُ بیش رنج میبریم از اینکه زندگی
ما تا این اندازه معمولی است. میخواهیم از همانند دیگران بودن، بگریزیم و خود را
به درجهی عالیتری ارتقا بدهیم. هر یک از ما، با شدت و ضعف متفاوت، به این وهم
دچار شدهایم که لایق این ارتقا هستیم، که از پیش تعیین و برگزیده شدهایم. مثلا
احساس برگزیده بودن جزئی از هر رابطهی عاشقانه است. چنانکه در تعریف هم، عشق
هدیهای است که به ما ارزانی میشود، بیآنکه برایش لیاقتی نشان داده باشیم. دوستداشتهشدن
بدون دلیل، حتی خود دلیلی تلقی میشود بر خاص بودن عشق. اگر زنی به من بگوید دوستتدارم
چون باهوش هستی، شریف هستی، برای من هدیه میخری، به زنهای دیگر نظر نداری، ظرف
میشویی، آنوقت من مایوس میشوم. چنین عشقی انگار میخواهد چیزی را بهچنگ
بیاورد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر