اوریانا فالاچی در گفتوُگو
با بازرگان: «من با خیلی از دیکتاتورها مصاحبه کردهام و حتی یکی از آنها را
نیافتم که خود را دیکتاتور بنامد و یا اینکه بگوید من برای ملتم کار نمیکنم.»
این کتاب، مجموعهای
است از مصاحبههای فالاچی با امام خمینی، مهندس بازرگان، سرهنگ قذافی، شارون، لخ
والسا، راکووسکی، و محمدرضا پهلوی؛ که غلامرضا امامی ترجمه و نشر افق در مجموعهی
سیاستامروز منتشرش کرده است. از میان این شخصیتها، من شیفتهی «لخ والسا» شدم: آدم
مذهبی که به اشتباهاتش اعتراف میکند، مرتب از فالاچی تشکر میکند که حین مصاحبه
چیزهایی به او یاد داده است، ادعای فضل نمیکند، خودش را برگزیده نمیداند، و نوبل
صلح 1983 را میگیرد.
مهندس بازرگان: «همهچیز
را خواستن و زود خواستن، یک عادت قدیمی ایرانیان است که یک دنیا مشکلات و خطرات بههمراه
دارد.»
نمیتوانم همه نظراتم
را دربارهی این کتاب بنویسم! باید بخوانید و ذهنتان را نسبت بعضی از موارد روشن
کنید. بههرحال برای شناخت دیکتاتورها و نظرات و توجیهات آنها کتاب خوبیست.
فالاچی: «آقای شارون!
آیا شما به خدا اعتقاد دارید؟»
شارون: «مذهبی نیستم،
ولی برخی از دستورات دین یهود نظیر نخوردن گئشت خوک را مراعات میکنم. بههرحال
تصور میکنم که به خدا اعتقاد دارم. بله تصور میکنم که میتوانم بگویم به خدا
اعتقاد دارم!»
فالاچی: «پس لطفا برای
کسانی که به خدا معتقد نیستند هم پیش خدا دعا کنید. زیرا این حس وحشتناک را دارم
که شما دارید همه ما را بهسوی یک فاجعهی بزرگ سوق میدهید.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر