«... هیچ
نداشت جز نگاه. نگاهت که میکرد انگار چیزی بیش از دیگران در تو میدید. اینطوری
بود که دوست میداشتی خودت را در معرضِ نگاهش بگذاری...» -از متن ِ کتاب
«بازیهای من و شانس
عزیزم» مجموعهای از 39 مینیمال و داستانکوتاهِ «علی کرمی» است که نشر «نون»
روانه بازار نشر کرده است. دومین مجموعهداستانِ علی کرمی، همان سبک و سیاق آشنای
کارهای پیشیناش را دارد (البته من سومین مجموعه داستانِ علی را پیش از این خوانده
بودم، و بنابراین جزو کارهای پیشیناش حساب کردهام!) همچنان خواندنی و جذاب و
گیرا و دلچسب؛ که دلت نمیخواهد کتاب را زمین بگذاری. هرچند حجم کمّی کتاب کم است
و زود تمام میشود، اما همین اوقاتِ کوتاه هم با داستانهاش لذتبخش سپری میشود. داستانهای:
منجی کلاغ سادهدل، آدمهای دونکرمیلونه، مرگ قهرمان، جایی هست، ازین فرهادکش
فرهاد، محاسبات سینهسوختهها، زنبورکنوازی ناشیانه برای بتهوون، ازدواج پس از
انفجار اتمیترین بمب آمریکایی و سفر به غربتر را بیشتر پسندیدم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر