در معرفیِ
«صید قزلآلا در آمریکا» نوشتهاند رمانِ پستمدرن؛ بیشتر اما به مجموعه داستان
شبیه است؛ داستانهای کوتاهِ بههم پیوسته. مجموعهای داستانوارههای کوچک که یکچیز
آنها را بههم متصل میکند: صید قزلآلا در آمریکا! راوی ماجرای سفری را روایت میکند
که در آن همراه همسر و دخترش برای صیدِ قزلآلا به سرزمینهای مختلفی قدم میگذارند.
براتیگان در کنار این موضوع، با زبانِ طنز براتیگانیِ خودش، نگاهی هم به مشکلات و
موضوعات روز جامعهاش داشته است. گاهی در حین روایتِ یک ماهیگیری، ناگهان راوی
خط داستان را رها کرده و به توضیحِ یک کلمهی فرعی که در داستان آمدهاست، میپردازد!
ناشر، در یادداشتی که در ابتدای کتاب آمدهاست، مینویسد، صید... نقدِ رادیکال و
هجوِ بازیگوشانهی جامعهی امریکاست، و این کتاب را از شاخصترین و رادیکالترین
نمونههای تولید ادبیِ پستمدرن میداند. در همان یادداشت، از زبان یکی از
منتقدانِ همعصر با براتیگان، نوشته شدهاست: «براتیگان در صید قزلآلا در آمریکا
دست به آفرینش ژانری یکسره نو میزند، چندان که میتوان انتظار داشت مردم در
آیندهای نهچندان دور "براتیگان بنویسند" همانگونه که امروز
"رمان مینویسند".» عنوانِ فصل آخر کتاب «فصلِ مایونز» است! که براتیگان
در پیشدرآمدش نوشته است: «یک نیاز انسانی همیشه در من بوده به نوشتن کتابی که به
واژهی مایونز ختم شود»! در کل متنِ کتاب هم ردپاهایی از شاعرانگی ریچارد براتیگان
بهچشم میخورد. من این کتاب را با ترجمهی هوشیار انصاریفر و چاپ نشر نی خواندم،
اما ترجمهی دیگری هم از پیام یزدانجو و نشر چشمه در بازار موجود است. علیرضا
پوردانا در یادداشتی به معرفی این دو ترجمه پرداخته است: «این دو ترجمه را باید بهعنوان دو پیشنهادِ متفاوت در نظر گرفت:
هوشیاری انصاریفر به سبک براتیگان و به زبان اصلی وفادار است، اما طبعاً روایت
فارسیای که از رمان بهدست میدهد، از شیوایی بیان برخوردار نیست، در حالیکه
پیام یزدانجو بیش از وفاداری به سبک و به زبان اصلی، به شیوایی و روانی و سادگی
کلام نظر دارد. به این جهت اگر بخواهیم صید
قزلآلا در آمریکا را از نظر ادبی درک کنیم، میبایست ترجمه انصاریفر را ملاک
بگیریم، اما اگر قصد داشته باشیم از خواندن کتاب لذت ببریم، ترجمه پیام یزدانجو
خواست ما را بیشتر برآورده میکند.»

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر